Pl. Cr. (Part XXVI)
Nima Mohammadi / Platonic Corpus / Crito
- Created on 2022-04-15 18:53:47
- Translated by Nima Mohammadi
- Aligned by Nima Mohammadi
Ἑλληνική Transliterate
فارسی Transliterate
Κρίτων
λίαν γε , ὡς ἔοικεν . ἀλλ᾽ , ὦ δαιμόνιε Σώκρατες , ἔτι καὶ νῦν ἐμοὶ πιθοῦ καὶ σώθητι : ὡς ἐμοί , ἐὰν σὺ ἀποθάνῃς , οὐ μία συμφορά ἐστιν , ἀλλὰ χωρὶς μὲν τοῦ ἐστερῆσθαι τοιούτου ἐπιτηδείου οἷον ἐγὼ οὐδένα μή ποτε εὑρήσω , ἔτι δὲ καὶ πολλοῖς δόξω , οἳ ἐμὲ καὶ σὲ μὴ σαφῶς ἴσασιν , ὡς οἷός τ᾽ ὤν σε σῴζειν εἰ ἤθελον ἀναλίσκειν χρήματα , ἀμελῆσαι . καίτοι τίς ἂν αἰσχίων εἴη ταύτης δόξα ἢ δοκεῖν χρήματα περὶ πλείονος ποιεῖσθαι ἢ φίλους ; οὐ γὰρ πείσονται οἱ πολλοὶ ὡς σὺ αὐτὸς οὐκ ἠθέλησας ἀπιέναι ἐνθένδε ἡμῶν προθυμουμένων .
λίαν γε , ὡς ἔοικεν . ἀλλ᾽ , ὦ δαιμόνιε Σώκρατες , ἔτι καὶ νῦν ἐμοὶ πιθοῦ καὶ σώθητι : ὡς ἐμοί , ἐὰν σὺ ἀποθάνῃς , οὐ μία συμφορά ἐστιν , ἀλλὰ χωρὶς μὲν τοῦ ἐστερῆσθαι τοιούτου ἐπιτηδείου οἷον ἐγὼ οὐδένα μή ποτε εὑρήσω , ἔτι δὲ καὶ πολλοῖς δόξω , οἳ ἐμὲ καὶ σὲ μὴ σαφῶς ἴσασιν , ὡς οἷός τ᾽ ὤν σε σῴζειν εἰ ἤθελον ἀναλίσκειν χρήματα , ἀμελῆσαι . καίτοι τίς ἂν αἰσχίων εἴη ταύτης δόξα ἢ δοκεῖν χρήματα περὶ πλείονος ποιεῖσθαι ἢ φίλους ; οὐ γὰρ πείσονται οἱ πολλοὶ ὡς σὺ αὐτὸς οὐκ ἠθέλησας ἀπιέναι ἐνθένδε ἡμῶν προθυμουμένων .
کریتون
حتی بیش از حد [ واضح ] , چنانکه به نظر میرسد . اما , ای سقراط ایزدی ( اهورایی – خدایگون - عزیز ) , و با اینحال اکنون به من اعتماد کن و خود را از مرگ نجات ده : چرا که اگر تو بمیری , برای من [ تنها ] یک مصیبت نخواهد بود , بلکه همانا جدا از ( فارغ از ) سوگوار شدن برای ( داغدار شدن برای - ربوده شدن از ) دوستی ( رفاقتی ) که [ من ] دگر هرگز همانند آن را پیدا نمیکنم ( بدست نمیآورم ) , و اما با اینحال , بسیاری از کسانی که من و تو را به خوبی نمیشناسند , چنین خواهند پنداشت که با اینکه توانایی نجات دادن تو با خرج پول را داشتم , دریغ کردهام ( امتناع ورزیدهام ) . و نیز چه پنداری شرمگینتر از این میبود که ثروت والاتر ( مهتر ) از دلبندان نهاده و انگاشته شود ؟ برای اینکه بسیاری قانع نخواهند شد ( باور نخواهند کرد ) که ما مشتاق رهانیدن [ ات ] ( آزاد کردنات – فراری دادنات ) از اینجا بودیم اما تو خود مایل نبودی .
حتی بیش از حد [ واضح ] , چنانکه به نظر میرسد . اما , ای سقراط ایزدی ( اهورایی – خدایگون - عزیز ) , و با اینحال اکنون به من اعتماد کن و خود را از مرگ نجات ده : چرا که اگر تو بمیری , برای من [ تنها ] یک مصیبت نخواهد بود , بلکه همانا جدا از ( فارغ از ) سوگوار شدن برای ( داغدار شدن برای - ربوده شدن از ) دوستی ( رفاقتی ) که [ من ] دگر هرگز همانند آن را پیدا نمیکنم ( بدست نمیآورم ) , و اما با اینحال , بسیاری از کسانی که من و تو را به خوبی نمیشناسند , چنین خواهند پنداشت که با اینکه توانایی نجات دادن تو با خرج پول را داشتم , دریغ کردهام ( امتناع ورزیدهام ) . و نیز چه پنداری شرمگینتر از این میبود که ثروت والاتر ( مهتر ) از دلبندان نهاده و انگاشته شود ؟ برای اینکه بسیاری قانع نخواهند شد ( باور نخواهند کرد ) که ما مشتاق رهانیدن [ ات ] ( آزاد کردنات – فراری دادنات ) از اینجا بودیم اما تو خود مایل نبودی .