بدایة الحکمة - Bidayah al-Hikmah [ INTRODUCTION ]

Mahdi Shojaian / Bidayah al-Hikmah
  • Created on 2022-03-07 22:09:39
  • Modified on 2022-03-09 08:10:45
  • Translated by Mahdi Shojaian
  • Aligned by Mahdi Shojaian
العربية
English
فارسی
مقدمة

في تعريف هذا الفن وموضوعه وغايته
الحكمة الإلهية علم يبحث فيه عن أحوال الموجود بما هو موجود , وموضوعها - الذي يبحث فيه عن أعراضه الذاتية - هو الموجود بما هو موجود , و غايتها معرفة الموجودات على وجه كلي و تمييز ها مما ليس بموجود حقيقي .
توضيح ذلك : أن الانسان يجد من نفسه أن لنفسه حقيقة و واقعية , و أن هناك حقيقة و واقعية وراء نفسه , و أن له أن يصيبها , فلا يطلب شيثا من الأشياء ولا يقصده إلا من جهة أنه هو ذلك الشى في الواقع , ولا يهرب من شي و لا يندفع عنه إلا لكونه هو ذلك الشى في الحقيقة , فالطفل الذي يطلب الضرع -مثلا- إنما يطلب ما هو حسب الواقع لبن , لا ما هو بحسب التوهم والحسبان كذلك , و الإنسان الذي يهرب من سبع , إنما يهرب مما هو بحسب الحقيقة سبع , لا بحسب التوهم والخرافة , لكنه ربما أخطأ في نظره , فرأى ما ليس بحق حقا واقعا في الخارج , كالبخت و الغول , أو اعتقد ما هو حق واقع في الخارج باطلا خرافيا , كالنفس المجردة والعقل المجرد , فمست الحاجة بادئ بدئ إلى معرفة أحوال الموجود بما هو موجود , الخاصة به , ليميز بها ما هو موجود في الواقع مما ليس كذلك , و العلم الباحث عنها هو الحكمة الإلهية .
فالحكمة الإلهية هى العلم الباحث عن أحوال الموجود بما هو موجود , و يسمى أيضا : " الفلسفة الأولى " , و " العلم الأعلى " . و موضوعه : " الموجود بما هو موجود " . و غايته : " تمييز الموجودات الحقيقية من غير ها , و معرفة العلل العالية للوجود و بالأخص العلة الأولى التي إليها تنتهي سلسلة الموجودات , و أسمائها الحسنى , و صفاتها العليا , و هو الله عز اسمه . "
INTRODUCTION

THE DEFINITION , SUBJECT AND END OF HIKMAH
Metaphysics ( al-hikmat al-ilahiyyah , literally , ' divine wisdom ' ) is a discipline that discusses being ( mawjud ) qua being . Its subject deals with
the essential properties of being qua being . Its end is to achieve a general knowledge of existents and to distinguish them from that which is not really existent .
To explain , when man considers himself , he finds his own self as possessing a reality . Ke also finds that there is a reality lying beyond Iiis self that is within the reach of his knowledge . Accordingly , when he seeks something , that is because it is what it is , and when he avoids something or runs away from something , that is because it is what it is . For instance , an infant groping for its mother ' s breast seeks real not imaginary milk .
Similarly , a man running away from a lion , runs away from what he considers to be a real wild beast , not something imaginary .
However , at times he may mistakenly regard something unreal as existing in external reality ; for instance , luck and giants . Or , at times , he may consider something existing in external reality as unreal ; for instance , the immaterial soul ( al-nafs al-mujarradah ) and the immaterial Intellect ( al- ' aql al-mujarrad ) . Hence it is necessary , first of all , to recognize the characteristics of being qua being in order to distinguish it from that which is not such . The science that discusses these matters is metaphysics .
Metaphysics is also called the First Philosophy and the Higher Science ( al- ' ilm al-a ' la ) . Its subject is being qua being and its end is to distinguish real existents from that which is not real , and to recognize the higher causes ( al- ' ilal al- ' aliyah ) of existence , especially the First Cause ( al- ' illat al-ula ) , in which terminates the entire chain of existents , and Its most beautiful Names and sublime Attributes ; chat is , Allah , exalted is His Name .
مقدمه

در تعریف این فن و موضوع و غایت آن
حکمت الهی علمی است که در آن از احوال موجود بماهو موجوده بحث می شود . و موضوع حکمت که در این علم از اعراض ذاتیه اش بحث میگردد ,
موجود بماهو موجود است . و غایت حکمت , شناخت موجودات بنحو کلی و تمييز آنها از غیر موجود حقیقی است .
توضیح مطلب این است که انسان وجدانا و از درون خود می یابد که خودش حقیقت و واقعیتی دارد . و نیز می یابد که غیر از خودش , حقیقت و واقعیت دیگری نیز هست و می یابد که انسان می تواند با آن واقعیت بیرونی برخورد کند . و لذا آدمی در طلب چیزی برنمی آید و آن را قصد نمی کند مگر از آن جهت که آن چیز , واقعا همان چیز است . و از چیزی نمی گریزد و از آن فرار نمیکند مگر از آن جهت که آن چیز , در حقیقت همان چیز است . و لذا کودکی که به مثلا - پستان مادر را می طلبد , در طلب چیزی است که واقعا شیر است , نه چیزی که به شب توهم و پندار , شیر است ;

و یا انسانی که از برندهای میگریزد , از چیزی فرار میکنند که واقعا درنده است نه اینکه به حسب توهم و خرافه , درنده باشد .
اما این انسان چه بسا در نظر خودش خطا کند و در نتیجه , چیزی را که حقیقت ندارد , حق واقعی و حق در خارج بشمارد مانند بخت ( شانس ) و غول ! و یا برعکس چیزی را که حق واقعی و در خارج است , باطل و خرافی بشمارد مثل نفس مجرد و عقل مجردا و لذا پیش از هر چیز , نیاز احساس شد که احوال موجود بماهو موجود۔ یعنی احوالی که خام آن است به شناخته شود تا بوسیله آن احوال , آنچه واقعا موجود است , از آنچه موجود نیست , تمییز داده شود . و علمی که از این احوال بحث می کند , حکمت الهی است .
پس حکمت الهی علمی است که از احوالي « موجود بماهو موجود » بحث می کند . و این علم , فلسفه اولي و علم اعلی نیز نامیده می شود . و موضوع آن موجود بماهو موجود است . و غایت آن عبارتست از : تمييز موجودات حقیقی از غیر آنها , و شناخت علل عاليه وجود و بویژه شناخت علت نخستین که سلسله همه موجودات به او ختم می شود و شناخت اسمای حسنی و صفات عاليه او , یعنی خداوند « بزرگ است نام او » .

( 74 ) 25% ARA
( 226 ) 75% ARA - ENG

( 260 ) 68% ARA - ENG
( 122 ) 32% ENG

( 260 ) 68% ARA - ENG
( 122 ) 32% ENG